معنی از القاب پیامبر (ص)

حل جدول

از القاب پیامبر (ص)

ختمی مرتبت

خاتم‌الانبیا

سیدالمرسلین


ار القاب پیامبر(ص)

ختمی مرتبت


از القاب پیامبر اکرم (ص)

نبی‌الله

نذیر

محمود


از القاب پیامبر اکرم(ص)

نبی الله


از القاب پیامبر

مصطفی


خاندان پیامبر (ص)

آل عبا


نیای پیامبر (ص)

هاشم


از القاب پیغمبر (ص)

ختمی‌مرتبت

ختمی مرتبت

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

القاب

القاب. [اَ] (ع اِ) ج ِ لَقَب. (اقرب الموارد) (آنندراج). جمع لقب بمعنی بارنامه که دلالت بر مدح یا ذم کند، و فارسیان در محل مفرد استعمال کنند. (از آنندراج). لقبها و پاچنامه ها و خطابهایی که برای توقیر و تعظیم کسی پیش ازاسم او ذکر میکنند. (ناظم الاطباء). نامهایی که دلالت بر مدح یا ذم کنند. رجوع به لَقَب شود:
مفاخر ملکان زمانه از لقب است
بدوست باز همیشه مفاخر القاب.
مسعودسعد.
نصیب دولت و ملت ز خویشتن داری
درست کردی بر خویشتن همه القاب.
مسعودسعد.
و دیباچه ٔ آن رابه القاب مجلس ما مطرز گردانید. (کلیله و دمنه). و منابر اسلام را شرقاً و غرباً بفروبهاء القاب میمون مزین گرداناد. (کلیله و دمنه). و چون منابر خراسان بفر القاب همایون امیرالمؤمنین القادر باﷲ زیب و زینت گرفت... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 ص 309). منابر بذکر القاب میمون او بیاراستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 339).
نقش دیوار خانه ای تو هنوز
گر همین صورتی و القابی.
سعدی.
شد وقت که گرمی هوا تاب شود
باد سحری سموم القاب شود....
حسن هروی (از آنندراج).
- القاب دادن، در تداول عامیانه ٔ فارسی زبانان، با طول و تفصیل گفتن و یاد کردن چیزی.

معادل ابجد

از القاب پیامبر (ص)

487

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری